زبان آموزی در تعلیم و تربیت کودکان

آمار مطالب

کل مطالب : 61
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 12
باردید دیروز : 4
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 155
بازدید سال : 852
بازدید کلی : 30907

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 155
بازدید کل : 30907
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سیدجلال اندایش
تاریخ :
نظرات

زبان آموزی در تعلیم و تربیت کودکان

معنی دار ترین مرحله رشد وتکامل در دوران طفولیت ظهور زبان می باشد. تکلم وجه تمایز انسان وحیوانات است.بازی کودک،دراین مرحله که لغات رافرامی گیرد جنبه جدیدی پیدا می کند. بچه بطور طبیعی با توانایی تکلم متولد می شود.اما اگر نتواند لغات بکار رفته رابشنود در مرحله تولید صدا به گونه ای رضایت بخش پیشرفت نخواهد کرد. وقتی مادر کودک به آرامی بااو صحبت می کند کودک لبخند می زند واحساس آرام بخشی دراوپدید می آید و صداهابرای او بتدریج دارای معنا می گردند،کودک در شیر خوارگاه از ریتم و تن قافیه های شعر خیلی لذت می برد .از طریق اشعار ساده و قافیه های مناسب دامنه لغات طفل گسترش می یابد وبه معانی واژه ها ی قبل از آنکه بتواند آنها را بازگوکند وقوف می یابد.مادر دانا درتماس روزانه خود با کودکش صحبت می کند حتی اگر فقط کودک واکنشهای خیلی ساده بروز دهد. دراین حالت مادر به کودکش درتمیز قائل شدن بین صداها کمک می کند .همچنین مادر می تواند صداهائی را تقلید نماید وتوجه کودک رابه صداهای تولیدی جلب کند و بین طفل و خودارارتباط برقرار کند.اگر این کار به طور منظم انجام شود کودک صداهای بیشتری رااز مادر فرا می گیرد و زبان و دهان کودک برای تکلم ورزیده می شود.با تشویق های مادر کودک قادر می شود کلمه های اولیه را شکل دهد.صداها را فراگیرد و تولید نماید.وقتی طفل صدای(مام)راازحلقوم خارج می سازد مادرمغرورانه به روی طفل لبخند می زند و باشادی و اشتیاق مام را تکرار می کند.وبدینسان طفل واژه رافرامی گیرد .درطول دوسالگی دسترسی می یابد،دراین مرحله که بچه زبان باز می کند وصدای مختلفی تولید می کند اکثر والدین مصمم هستند که کودک خود اجازه ندهند این نوع زبان رابکار برد. آنها می کوشند که کودکانشان کلمه صحیح وبا معنی رابیان کند تا واژه های بی معنی ،غافل از اینکه این مرحله ،مرحله ای معین و ضروری است که طفل بایستی برای تکلم بعدی از آن عبور نماید.همانطور که والدین نمی توانند از کودک بخواهند بعد از مرحله نشستن بدون وساطت مراحل خزیدن و ایستادن یکباره راه بروددرمورد تکلم هم نباید از کودک انتظار داشت که بعداز تولید صداهای نامفهوم یکباره واژه ای که آمادگی پذیرش آن را ندارد وادار شود.

اهمیت تحصیل زبان زودتر از موعد مقرر امکان ندارد.اما هر چه محیط غنی تر و حرکات کودک به صورتهای بازی بیشتر باشد رشد یادگیری کودک نیز بیشتر خواهد شد.و تکلم و استفاده مناسب از کلمات به تدریج موجبات اجتماعی شدن کودک را فراهم می کند.

با بزرگتر شدن کودک و بحث کردن با کودکان دیگرو بزرگسالان یکی از اصولی است که از طریق آن کودکان مفاهیم ذهنی خود را با دیگران مقایسه می کنند و نظری مبتدی بر عینیت از واقعیتها به دست می آورند.همچنین برخی از محققین اظهار می دارند که تفکر کودک به زبان او بستگی دارد . برای برخورداری از زبان غنی و وسیع بایستی دامنه خزانه لغت کودک را افزایش داد تا ابزار لازم را برای طبقه بندی و تعمیم که ساخت پیچیده ای دارند به دست آورند و مفاهیم زمان و فضا را درک کنند.

اختلال در خواندن

اختلال در خواندن عبارت از یادگیری یا آموزش ناکافی کلامی می باشد.اغلب کودکانی که این اختلال رادارنداظهار می کنند:می توانیم خوب فکر کنم ولی کلمات را فراموش می کنم ونمی توانم آنها را مرتب کنم.کودکان در کلاسهای ابتدایی ویا قبل از آن خواندن ،نوشتن وهیجی کردن را می آموزند و به وسیله کلمات نوشته شده ویا گفته شده افکار شان رابه روشنی بیان می نمایند.لیکن در مورد بعضی از افراد که حدود یک دهم کل جمعیت کودکان در سنین شروع مدرسه راتشکیل می دهند،این یادگیری مشکل است ،برای این افراد پیشرفت در رشد شخصی در مدرسه ومحل کار نیز مشکل است(اگر این مشکل به حدی باشدکه فرد را دچار مسئله کند وتوانایی یادگیری اوهماهنگ باسایر توانایی هایش درخانه ومدرسه نباشد،آن را اختلال درخواندن یا مشکل خاص زبانی می نامند.)

مشخصات کودکان دارای اختلال خواندن

1-کودک می گوید(می توانم به خوبی فکر کنم)یعنی هوش،بینایی،کنترل حرکتی ورشدفیزیکی اومانندافراد دیگر خوب تاضعیف متفاوت است.او در رابطه بازندگی در محیط مدرسه وخانه مشکلات زیادی نداردبهجز مشکلاتی که از ناتوانی گویایی اوناشی شده وباعث دلسردی وپریشانی می گردد.

2-کودک می گوید((من کلمات رافراموش می کنم))اونمی تواندتمام کلمات

رابادیدن بیاموزدوبه خاطر بیاوردوبه همین دلیل در خواندن درسهای معمولی دچار اشکال می شود.

3-کودک اغلب نمی تواند کلماتی را که می خواهد ادا کند به خاطر بیاورد((اوه))می دونی چیزی که با آن می نویسم.....دیروز،منظورمفرداست....

4-او نمی تواندکلمات رامرتب کندکلمات با اشتباهات مکررادا می شوند ویاازنظردستوری غلط هستندمرتب کردن حروف در موقع هجی کردن مشکل تر است.

5-احتمال دارد کودک بطور کلی دست و پاچلفتی باشد ویافقط درگرفتن مدادهماهنگی خوبی نداشته باشدوبه این دلیل نوشته هایش دارای نظم کافی نبوده وکندوناقص باشد.

6-امکان دارددرریاضیات اشکال داشته باشد.اودرسازماندهی و اداره امور زندگی روزمره اش مشکل داردودرانجام تکالیف و جهت یابی گیج می شود.

اختلال خواندن نوعی بیماری نیست بلکه نوعی از تفکر است :غالب اوقات اختلال خواندن ناشی از تیز هوشی کودک است.بسیاری از افراد مشهور ،فعال و خلاق دچار این اختلال بوده اند.

یکی از محققین به نام مک دونالد گریچلی می گوید که اختلال در خواندن یک مشکل ژنتیکی است و به عقب ماندگی عمومی هوش مربوط نمی شود ویا همراه بابی ثباتی عاطفی یا نقص فیزیولوژیک (ازجمله نقص بینایی)نیست دردیدن مشکلی وجود ندارد بلکه اشکال در تفسیر سمبلهای بینایی است.

از نظر عصب شناختی این اختلال به ناحیه گیجگاهی نیمکره غالب مغز نسبت داده می شود .بسیاری از معلمان شاگردان زرنگی درکلاس دارند که دریادگیری مهارتهای اساسی زبان مثل خواندن،نوشتن،هجی کردن و بعضی مواقع درگوش دادن و سخن گفتن ناتوان هستند.البته میزان وجود مشکل درافرادمختلف متفاوت است و حداقل یک دهم از افراد مشکلات جدی دارند این مشکلات عموما مانع پیشرفت درسی می شود و اغلب روی سلامتی روانی و وظایف اجتماعی و اقتصادی و خلاقیت فرد نیز تاثیر گذارند.

تاریخچه مطالعات در مورد اختلال خواندن:

اولین بار اختلال خواندن به وسیله پزشک انگلیسی به نام مورگان مطرح و مورد تحقیق قرار گرفت .مورگان پسر بچه 14 ساله را معرفی کرد که علیرغم داشتن هوش کافی در تلفظ خواندن  و هجی کردن اشکال داشت. چون شاهدی بر وجود ضایعه مغزی در وی مشاهده نمی شد ،مورگان اظهار کرد که این نقص باعث اختلال در دخیره درک بینایی کلمات می شود. اولین توصیف جامع از اختلال خواندن خاص توسط پزشک انگلیسی دیگر به نام « هنشل وود» در سال 1900 به عمل آمد.توصیف او در مورد ناتوانی خواندن شبیه به توصیف مورگان بود.او نیز با این اختلال به عنوان کوری کلمه مادر زادی برخورد کرد. مورگان و هنشل وود هر دو احتمال دادند که نقص موضعی مخصوصاَ در قسمتهایی که مسئول ذخیره تصورات بینایی هستند وجود دارد.

اورتون :محقق امریکایی نیز در مورد اختلال خواندن نظر داد که ناتوانی خواندن به تاخیر در رشد مربوط است که این تاخیر ناشی از عدم تثبیت طبیعی برتری طرفی برای زبان می باشد. به علت وجود نقص در تثبیت برتری طرفی ،احتمالاَ ناتوانی خواندن نشانه ای از درک بینایی غلط است که همراه با اشتباه فضایی در لب خوانی و درک غلط از ب بجای ث  یا بات به جای تاپ می باشد. وی معتقد است که به طور کلی با بلوغ فرد اشتباه در شکل حروف در غالب کلمات رفع می شود اما ممکن است اشتباه در جهت یابی باقی بماند علاوه بر این اورتون معتقد بود که تئوری وی به اشکال در مهارتهای مربوط به خواندن مثل هجی کردن و نوشتن با دست مربوط است. مثلاَ او ناتوانی هجی کردن را به نقض در تثبیت سمبل های بینایی حروف و کلمات نسبت داد.کودکانی که چنین اشکالی داشتند به عنوان افرادی که در درک بینایی کلمه اشکال داشتند مورد بررسی قرار گرفتند.

«رابینویچ» از اولین کسانی بود که امکان ارتباط ناتوانی خواندن رشدی با اختلال زبانی را مورد بررسی قرار داد. 

«مایکل باست»و همکارانش نظر دادند که دو نوع اختلال خواندن وجود دارد آنها این دو نوع اختلال را به اختلال خواندن بینایی و اختلال خواندن شنیداری نامگذاری کردند.تصور آنها بر این بود که اختلال خواندن بینایی به علت نقائص در درک بینایی و حافظه بینایی ایجاد می شود .کودکانی که این اختلال را دارند ،در صورت تلاش مطلوب برای بهبودشان،قادر به یادگیری خواندن از طریق شنوایی خواهند بود.

کودکانی که اختلال خواندن شنیداری دارند در موارد متعددی ،نظیر تشخیص صداهای گفتاری ،ترکیب صداها ،نشانه گذاری،و نامگذاری و پردازش شنیداری اشکال خواهند داشت.

از نظر کیفی ،اشکالات خواننده های ضعیف در دوره مختلف رشدی،متفاوت است مشکلاتی که خواننده در وهله اول با آنها مواجه می شود ناشی از اختلال در درک بینایی است. در طی سنین 9 تا 12 سال باید مشکلات زبانی و درکی آشکار شوند که از آن به بعد ،علت اصلی اختلال خواندن را تشکیل می دهند.

تئوری ستز satz بر خلاف تئوری های چند عاملی دیگر،تصریح می کنند که تنها عامل «کندی عمومی رشد» علت نهایی اختلال است .

 جمع بندی و نتیجه گیری از تئوری های اختلال خواندن:

تئوریهای تک عاملی و چند عاملی جنبه های مشابه و متفاوتی با هم دارند.بیشتر این توصیفات در تاکید بر روی اختلال عملکرد درک ،مشابهت دارند.تعداد زیادی تاکید می کنند که نقص در سازماندهی فضایی بینایی است،عده ای نیز از این دیدگاه حمایت می کنند که امکان دارد اختلال در خواندن یک اختلال رشدی ساختاری باشد که از نظر کیفی با اشکالات خواندن ناشی از عوامل خارجی متفاوت است.اکثر محققین علت اساسی ناتوانی خواندن را به اشکالات نورولوژیکی نسبت می دهند و فقط عده کمی به تظاهرات رفتاری مشکل توجه کرده اند.

تئوری های چند عاملی بر روی عوامل شنیداری و زبانی بیش از تئوریهای تک عاملی تکیه می کنند.اما در عوض امکان وجود اختلال عملکردی در جریان بینایی را نادیده می گیرند.

توصیف و سبب شناسی در تمام تئوریها بر پایه چهار اصل استوار است:

1-   درک بینایی و حافظه بینایی مختل

2-   ترکیب بین حسی مختل

3-   یادآوری مختل نظم توالی ها و سری ها

4-   پردازش کلامی مختل

ارزشیابی مشکل:

منظور از اختلال خواندن ،هم اشکال در صحبت کردن و هم خواندن کلمات است .در کودک خردسال امکان دارد الگوی ناقص گفتار در طی رشد کودک باعث اشکالات خواندن و هجی کردن بشود.این نکته ثابت شده است که افراد دارای اختلال نسبت به افراد طبیعی تمایل زیادتری دز غلط گوئی کلمات دارند گفتار آنها ممکن است قابل فهم نباشد.چون اگر چه ممکن است الگوی زبانی کلمات صحیح باشد اما تولید صدا هانادرست است.یا ممکن است صدارادرست تولید کننداما تکیه هادر محل های نامناسب صورت می گیرد .آنها اغلب فاقد قدرت تفکیک بین حروف وصدای آنها می باشند.همچنین امکان دارد هجاها رادرگفتار ونوشتار جابجا کرده  ومعکوس نماید.اشکال این کودکان از نظر گفتاری به حدی نیست که به گفتار درمانی مراجعه کنند.اما دربیشتر موارد معلم به خاطر مشکلات خواندن آنهارابه باز خوانی وارجاع وامی دارد.این کودکان در وهله اول باید از نظر عملکردذهنی تست شوند واگرهوش آنهاطبیعی باشد می توان به وجود اختلال خاص خواندن مشکوک شد.بعد از ارزیابی ،اگر مشخص شد که کودک دچار اختلال خواندن است،مشاوره برای والدین اولین کار لازم است.اگر کودک بزرگ باشد می توان مشکل وی رابرایش توضیح دادوبه او اطمینان دادکه باهمکاری وانجام تمرینات مربوط به خواندن ونوشتن نقص اورابرطرف خواهد شد و این مسئله موجب پیشرفت وی خواهد گردید.

والدین باید صبور باشندواوراتحت فشار قرارندهند وازبیش از توانائیش انتظار نداشته باشند.ممکن است او فاقد واژگان کافی درذهن بوده ودرجمله سازی دارای مشکلاتی باشد برای ارزیابی میزان لغات و جملات نسبت به سن کودک می توان از جدول مربوطه استفاده کرد.

شیوه های آموزشی معمول برای کودکان دارای اختلال خواندن

درحال حاضر درکشورهای مختلف شیوه های متفاوتی برای آموزش این نوع کودکان وجود دارد.لیکن اکثر متخصصین در استفاده از شیوه های زیر اتفاق نظر دارند.

1-شیوه انفرادی:خواندن انفرادی شیوه ای می باشد که درآن به دانش آموز اجازه داده می شود مستقل از گروه پیش برود. این شیوه دیداری-شنیداری(LOOKLISTEN-LEARN)است.دراین شیوه دانش آموزان هر کدام بطور جداگانه می خوانندوبصورت انفرادی توسط معلم آموز ش داده می شوند.سپس دانش آموزان در گروههای کوچک شرکت می کنند تا مهارت خود را توسعه دهند.

2-شیوه تجربه زبانی:اولا این شیوه بینایی-شنیداری است.دراین شیوه ازدانش آموزان خواسته می شود درباره یک تجربه مشترک بحث کنند و بعد درمورد آن داستان کوتاه بگویند ویا  بنویسند.سپس داستان ،موضوعی برای استفاده درآموزش خواندن می شود .

3-شیوه آموزش الفبای اولیه:این شیوه یکی از چند پیشنهادی برای مقابله (برخورد)بامشکل است که درآن هر حرف زبان بهچندین شیوه نوشتاری نمایش داده می شود.راه حل الفبای اولیه از طریق ایجاد یک رابطه حرفی –آوائی  ثابت یک تغییر موقتی در نوشتار زبان برای خواننده مبتدی ایجاد می کند.

4-شیوه کد گذاری رنگ:این شیوه به اضافه کردن بعد رنگ بر ثبات نوشتاری زبان تاکید می کند.درکد گذاری رنگ یک رنگ ثابت ومشخص رابرای یک حرف اختصاص می دهند که دراینجا به شیوه های مختلف نمایش صدا در شکل عادی نوشتاری توجه نمی شود.

5-شیوه موضوعات برنامه ای:در این شیوه اطلاعات بصورت بخش بخش ودرقالبها ومراحل کوچک ارائه می شود که دانش آموزباید درهر قسمت به سوال جواب بدهد.جوابها ی درست او مشخص می شوند تا آنها رابفهمد.دراین شیوه دانش آموزان به نسبت توانایی خود پیشرفت می کنند و نقش معلم اندازه گیری میزان پیشرفت و اجرای تست های پیشرفت درفواصل زمانی خاص می باشد.

6-شیوه انتخابی :در این شیوه  دانش آموز در معرض ترکیبی از شیوه ای قبلی قرار می گیرد. معلم ورزیده کسی است که از این شیوه بصورت موثری استفاده کند.

7-شیوه فرنالد:معلمانی که از این شیوه استفاده می کنند معمولا با یک مرحله رد گیری شروع می کنند به این معنی که معلم کلمه را می نویسدو دانش آموزان گوش می دهند. سپس دانش آموزان کلمه را مشاهده می کنند و با تعقیب کلمه می خوانند(این کار را بطور مداوم انجام می دهند تا موقعی که بتوانند کلمه رابنویسند)سپس درهمان حال که کلمه را می نویسند آن را می خوانند.البته درمراحل پیشرفته نیازی به تعقیب کلمه نیست .در سرتاسر مراحل کلمات بصورت یک کل آموخته می شود بطور طبیعی تلفظ مشد و ضمن ردگیری هجاها خوانده شده و یانوشته می شوند شیوه ردگیری کوششی برای کسب حداکثر تحریک در یادگیری کلمه است.مثال :با.با-دو.چر.خه               

 شیوه فرنالدیک شیوه تجزیه ای محسوب می شود.

8-شیوه گیلینگها:این شیوه بر خلاف شیوه تجزیه ای فرنالد ،یک شیوه ترکیبی است.دراینجا آموزش صداهای حروف و بعد قراردادن آنها در داخل کلمات مد نظر است.بسیاری از معلمان این شیوه آشنای آوائی مربوط می دانند.تفاوت آنهادراین است که این شیوه براساس رابطه نزدیک عناصر بینایی،شنیداری وحرکتی استواری می باشد.

دلایل اختلالات زبان

عقب ماندگی ذهنی و تاخیر در مهارتهای زبانی

بعضی از کودکان در زمانی که انتظار می رود، به طور طبیعی قادر به گفتن کلمات و یا ساختن جملات و سخن گفتن نیستند ،به احتمالی دچار عقب ماندگی هوشی می باشند.برای آنکه کودک قادر به تکلم باشدباید از میزان لازم بهره هوشی بر خوردار باشد.کودکانی که دچار عقب ماندگی ذهنی شدید هستند معمولاَفقط برای بیان خواسته های خود از گریه ،فریاد و صداهای نامفهوم استفاده می کنند.

اختلالات عاطفی و نارسایی تکلمی

گاهی اوقات تاخیر زبان و یا نارسایی تکلمی‌ در کودکان منشا عاطفی وهیجانی دارد،این نوع اختلال معمولاَ به دلیل هیجانات شدید و ضربه ها و شوک های عاطفی در این کودکان عارض می گردد،این قبیل اختلالات تکلمی را گاهی نیز لالی عاطفی یا سکوت مرضی می گویند.احتمال وقوع این گونه نارسایی در میان کودکانی که در محیط های پرتشنج و یا مناطق جنگی قرار دارند و در معرض انفجارات پی در پی هستند ،بیشتر است.

اختلالات تکلمی و ضایعات مغزی و عصبی (آفازی)

گاهی بر اثر ضایعات مغزی و صدمات وارده بر سلسله اعصاب مرکزی کودک فاقد توانایی سخن گفتن می شود .این قبیل کودکان همواره دارای مشکلاتی در زمینه خواندن،هجی کردن ،حساب کردن ،اشاره و صحبت کردن می باشند.ممکن است کودک دچار گیجی و بی قراری هیجانی شده و قادر به خاطر آوردن کلمات معمولی نباشد و یا به غیر از راهنمایی های بسیار ساده هیچ مطلب دیگری را متوجه نشود .از ویژگی های بارز این کودکان حالت دمدمی بودن آنهاست.از لحظه ای به لحظه دیگر تغییر میکنند.ا اختلالات تکلمی فقط یکی از نتایج احتمالی ضایعات مغزی است.

اختلالات دستگاه صوتی و نارساییهای تکلمی

در بعضی موارد اختلالات دستگاه صوتی موجب نارسایی های تکلمی می شود .تقریباَ یک نفرازهرهزار کودکی که متولد می شوند به نحوی دچار نقیصه ای در سقف دهان و یا در لب بالایی می باشند.کودکان مبتلا به چنین عارضه ای معمولاَاز تلفظ کامل کلمات عاجز بوده و غالباَحروف را به جای یکدیگر به کار می برند ،آنها معمولاَ در اصطلاح تودماغی و با خرخر صحبت می کنند .

اختلالات شنوایی و نارساییهای تکلمی

نارساییهای تکلمی ‌که منشا آنها اختلالات شنوایی است، معمولا متاثر از حداقل سه ویژگی خاص از اختلالات شنوایی است. این ویژگیها عبارتند از سن وقوع نقص شنوایی ، میزان و نوع اختلالات شنوایی. چنانچه وقوع اختلالات شنوایی به میزان ضعیف قبل از سن به سخن آمدن کودک باشد، ممکن است موجب تاخیر در صحبت کردن کودک گردد. چنانچه وقوع اختلال شنوایی به میزان ضعیف بعد از رشد طبیعی کودک در صحبت کردن باشد ممکن است چندان تاثیری در صحبت کردن کودک نداشته باشد.

در صورتی که وقوع اختلال شنوایی به میزان متوسط و یا خیلی زیاد ، قبل از یادگیری زبان باشد تاثیر بسیار شدیدی بر رشد طبیعی زبان کودک می‌گذارد. و ممکن است سبب شود که کودک بدون استفاده از برنامه‌های مستمر و دایمی ‌و ویژه گفتار درمانی هرگز قادر به رشد زبان و صحبت کردن نشود. اگر چنین اختلالاتی به همین میزان بعد از تحصیل زبان و صحبت کردن عارض فرد شود، ممکن است تنها تاثیر کمی‌ در کیفیت او گذارده و تغییراتی در تن صدا و ادای کلمات ایجاد گردد. کودکان سخت شنوا نیز ممکن است در تحصیل مهارتهای زبانی دچار اشکال شوند و در تلفظ و ادای صحیح کلمات مشکلاتی داشته باشند.

لکنت زبان

لکنت زبان نوعی اختلال گفتار است که مشکلاتی رادر برقراری ارتباط با سرعت مناسب وبه طور پیوسته و روان ایجاد می نماید. درواقع لکنت عبارت است از تکرا،کشش و یا قفل شدن غیر ارادی کلمه یا بخشی از کلمه که فرد قصد بیان آن را دارد.در اینجا معمولا همراه با تلاش برای بیان درست کلمات ،تغییراتی نیزدر سر گردن به شکل پلک زدن،شکلک در آوردن ،لرزش فک ،لبها و یا کج کردن سر دیده می شود.

در این بیماری سلیس و روان بودن تکلم از بین رفته است .شخص فکر می کند روی گفتار خود تسلط و کنترل لازم را ندارد و در نتیجه دچار واکنش های رفتاری و عاطفی می گردد.

علائم هشدار دهنده لکنت:

لکنت زبان صرفا یک مکث یا انفصال در جریان طبیعی کلام که ما آن را نا روانی کلامی می نا میم نیست. بلکه لکنت زبان توام است با واکنش های لحظه ای فرد به هنگام مواجه شدن بامشکل گویایی.

بعضی ازعلائم به شرح زیر است:

1-تکرار مکررحروف و کلمات:

بعضا کودکان به هنگام صحبت کردن حروف ،کلمات ویا حتی جملاتی را تکرار می کنند مثلا AND را چندین بار تکرار می کنند بعضی اوقات بخشی از کلمه معمولا بخش اول را تکرار می کنند اگر کودک شما این چنین تکرار کردن کلمات رادر موقعیت های مختلف وباکلمات متنوع وبیش از حد عادی(بطور غیر عادی)از خود نشان می دهد به احتمال زیاد دچار مشکل گویایی شده است.

2-طولانی ادا کردن کلمات:

در بعضی مواقع کودکان به جای تکرار کلمات یا صدا ها ممکن است بخش اول صدای کلمه رابطور قابل ملاحظه ای کش داده و طولانی ادانماید مثلا((م))کلمه مادر را بکشند.

این دو علامت اولیه یعنی تکرار کلمات و صداها وکشیده ادا کردن صداها ممکن استبعضی وقتها در همه کودکان مشاهده شود .اما اگر این نوع رفتارهای کلامی بیش از حد عادی یعنی به دفعات فراوان ودر موقعیت های مختلف درکودکان مشاهده شد ووالدین احساس کردند که این علائم برمهارت و توانمندی کودک در بر قراری ارتباط کلامی بادیگران تاثیر گذاشته است،آن وقت لازم است بطور جدی در فکر اصلاح گویایی  کودک باشند.

3-لرزش عضلات دستگاه گویایی:

گاهی اوقات به هنگام صحبت زمانی که به نظرمی رسد که کودک در ادای کلمه دچار گیر یا وقفه زبانی می شود فک و عضلات کوچک اطراف دهانش حالت تکان یا لرزش پیدا می کند لذا کار شناسان گفتار درمانی در بررسی وضعیت گویایی کودک به چگونگی احتمال و قوع استمرار این قبیل لرزشهادر دستگاه گویایی کودک توجه خواهند داشت.

4-تغییر در تن و آهنگ صدا:

اگر کودک دچار اختلال گویایی شده باشدوقتی که سعی می کند کلمه را که در آن دچار زبانی شده است تلفظ نماید،ممکن است قبل از ادای کلمه تن و آهنگ صدای او بالا برود.این تغییر صدای غیر عادی ممکن است به تدریج بیشتر شود.

5- تقلا و تنش:

گاهی اوقات کودک ممکن است برای رهایی از گیر یاوقفه ای که درآن دچار شده است کوشش وتقلای زیادی نشان دهد.یادچار اضطراب شده ودستگاه گویایی مثل لب ها وزبان وگلو و همچنین سینه اش بطور غیر طبیعی دچار تنش فوق العاده ای شود که وجود تنش وتقلای غیر عادی در صحبت های کودک احتمال وقوع یک مشکل جدید و طولانی درروانی کلام او باشد.

6-لحظه ترس :

کودک ممکن است به هنگام صحبت و مواجه شدن با کلمه به اصطلاح "ترس"آور (کلمه ای که کودک احتمال گیر یا وقفه رادر تلفظ آن می دهد )امواجی از ترس رادرچهره خود نشان دهد ووالدین متوجه حالت ترسیدن او شوند این حالت باعکس العمل های هیجانی برای رهایی از گیر ووقفه است.

7-اجتناب وگریز:

تجارب ناخوشایند کودک درتقلای غیر عادی درصحبت کردن و ترس وهیجانهای شدید ممکن است موجب شود که کودک از تلفظ و بکار بردن کلمه ای که درآن امکان گیر ووقفه رامی دهد خودداری کند و تا هنگامی که اطمینان حاصل نکرده که می تواند به سهولت آن کلمه رابه کار برد،استفاده ازآن کلمه رادرصحبت های خود به تاخیر اندازد.

فشار های عاطفی – محیطی در کودکان دارای لکنت زبان

بی تردید انواع خاصی از فشارهای عاطفی و محیطی همانند یک حادثه ناگهانی ویافشار های عاطفی روانی درمحیط زندگی برشیوه سخن گفتن کودکان تاثیر خواهد داشت.کودک خردسالی که هنوز سعی دارد بیاموزد که چگونه احساسات خود راکنترل نماید وبسیاری از وقایع و حوادث روزمره برایش نگران کننده می باشد .دربرابر فشارهای عاطفی و محیطی فوق العاده آسیب پذیر است.

یکی از نکات بسیار مهمی که والدین محترم باید همواره در نظر داشته باشند ،مسئله وجود اصل تفاوتهای فردی است.

کودکان از جهات مختلف جسمی ،عاطفی و اجتماعی باهم متفاوتند،بعضی از کودکان ظرفیت عاطفی بسیار اندک و حساسی برخوردار اند.این کودکان دربرابر حوادث ناخوشایند عاطفی ،تنبیه تهدید و فشارهای عاطفی و خانوادگی و گروهی آسیب پذیری بیشتری دارند.بطور کلی لکنت زبان عمدتا یک پدیده پیچیده روانی –حرکتی است تحقیقات نشان می دهد که بیش از هشتاد درصد از کودکان که دچار لکنت زبان هستند لکنت آنها به تدریج وبدون اقدام خاصی بر طرف می شود.

علل لکنت زبان

در واقع دلایل بروز لکنت زبان در کودکان تا کنون به طور دقیق روشن نشده است.  اما آنچه که تا حدودی مشخص است آن است که لکنت نمی تواند علت واحدی داسته باشد بلکه همواره معلول علل بدنی و عاطفی و اجتماعی ویا ترکیب این عوامل است.

بسیاری از افرادی که لکنت زبان دارند دچار  بعضی از ناراحتی های عصبی و ناسازگاری های اجتماعی هستند.اما تشخیص این که آیا این گونه ناراحتی های روانی علت لکنت زبان است و یا لکنت خود حاصل حالات و فشار های ناشی از اختلالات روانی است،بسیار مشکل است.در بعضی از مواقع لکنت زبان ممکن است حاصل نارسایی و اختلالات دستگاه عصبی باشد.و یا در مواردی نیز لکنت زبان کودکی بر اثر بعضی نا هنجار ی ها ی خفیف فیزیولوژیکی پدید آید.

کودکان مبتلا به لکنت زبان در کلاس درس و وظیفه معلم

برای کودکی که مبتلا به لکنت زبان است ،صبر و حوصله معلم بسیار مهم و با ارزش است .معلم باید صبورانه و با توجه و دقت فرصت دهد که کودک به راحتی آنچه را که می خواهد بگوید ،تمام نماید و از هر گونه شتاب زدگی و تمسخر و استهزای کودک اجتناب کند .البته مقصود آن است که معلم لکنت شاگرد را کاملا فراموش نماید بلکه ضمن آن که کودک را به نحوی متوجه می نماید که او متوجه مشکل اوست وقتی که کودک صحبت می کند هیچ گونه نگرانی و اضطراب از خود نشان نمی دهد.معلم باید به طور آگاهانه توجه شاگردی را که مبتلا به اختلالات گویایی است به صحبت کردن دیگران جلب نماید.این یکی از روشهایی است که شاگرد چگونگی تلفظ و ادای کلمات مختلف را می آموزد.از سوی دیگر دانش آموزان اگر به صحبت کردن خود نیز توجهی ننماید ،چندان در اصطلاح و بهبود نارسایی گویایی خود موفق نخواهد شد.لذا دانش آموزباید یاد بگیرد وقتی که صحبت می کند اشکالات خود را بتدریج و در حد توانایی خود بر طرف نماید.

معلم باید از شاگردی که دچار اختلالات گویایی است تصویری گویا داشته باشد به نحوی که وقتی کودک را به مشاوره و گفتار درمانی معرفی می نماید .

روشهای اصلاح و درمان لکنت زبان

امروزه از روشهای مختلف برای اصلاح و درمان و باز پروری اختلالات گویاییو لکنت زبان استفاده می نمایند.

1-روشهای زبانی یا تلفظی

در این روش که بیشتر درمورد کودکان 7 ساله و به بالا به کار می رود در این روش تمرینها ی مربوط به رها ساختن عضلانی و جلوگیری از گیر و فشار ،از اهمیت بسزایی بر خوردار است.

2-روش دو جانبه یا مکمل

در این روش به باز پروری و پرورش جنبه های دو گانه  فکری و زبانی اهمیت فراوان داده می شود . در این روش بیشتر در مورد کودکان 3تا7 ساله استفاده می شودو معمولا نتایج ثمر بخشی دارد.هدف این روش در واقع پرورش دوگانه ای از قدرت و صحت تفکر و قدرت و صحت بیان است.

3-روشهای روان درمانی                                         psychotherapy

این روش به ویژه در مورد افرادی که دچار کشمکش های عاطفی و اخلالات روانی عصبی هستند به کار می رود.روش روان درمانی برای کودکانی که در سنین پایین هستند معمولا ثمر بخش نمی باشد.

4-روش دارو درمانی

برخی را اعتقاد بر این است که یکی از عوامل لکنت تنش ها و اضطراب و هیجانات عاطفی است،لذا دارو های آرامش بخش می تواند تا حدودی کودک را از اضطراب و هیجانات عاطفی بدور داشته ودر نتیجه لکنت زبان او را تقلیل دهد.

5-رفتار دروانی

یکی دیگر از روشهای متداول و نسبتا جدید در اصلاح و باز پروری لکنت زبان روش تغییرات و اصلاحات رفتاری  می باشد.نظریه مدافعان این روش در این است که یکی ازعلل لکنت زبان کودک رفتار های سازش نا یافته و یا بهنجار اوست.در این روش سعی بر اصلاح رفتار ها و با لطبع تقلیل لکنت زبان کودک است.

6- روش خود درمانگری

این روش که در واقع می تواند نوعی روش رفتار درمانی نیز تلقی شود ،بر این اساس استوار است که فرد لکنتی با انگیزه قوی و ایجاد تغییرات لازم در زمینه بازخوردها و نگرش هایش نسبت به لکنت خود،با برنامه ای منظم و مشخص و به طور جدی و مصمم تلاش کند که اختلالات گویایی خود را اصلاح نماید . سخن اصلی مدافعان این روش این است که (لکنت چیزی است که فرد انجام می دهد واومی تواند در آنچه که انجام می دهد تغییرات و اصلاحاتی ایجاد نماید).البته طرح این روش برای افراد بزرگسال لکنتی است.بخصوص کسانی که به دلایلی نتوانسته یا نخواسته اند کمک موثری از مراجعه به گفتار در مانگران دریافتنمایند.تجارب حاصل از انجام این روش توسط افراد لکنتی بزرگسال با اراده ای قوی،فوق العاده موفقیت آمیز بوده است.اضطراب زدایی و غلبه بر ترس و افزایش مهارت اجتماعی پایه های اصلی این روش است.

کمک والدین به کودکی که لکنت دارد

دستورالعمل ها:

فشار وقت :که می تواند بر صحبت کردن کودک تاثیر منفی بگذارد . فشار وقت دو گونه است :

1-   فشار وقت در صحبت کردن

2-   فشار وقت در طرز زندگی

مثال :تنظیم برنامه روزانه برای کودک که هر ساعت یک کاری انجام می دهد .

اعمال هر گونه فشار و محدودیت از زندگی کودک اضطراب و نگرانی او را افزایش خواهد داد .

ناروانی های گویایی کودک را بپذیرد .

پیرامون تفاوتهای فردی در زمینه گویایی مطالعه نماید.

به تفاوت صحبت کردن کودکان و حتی بزرگسالان دیگر  توجه کنید.

نا روانی آنها را بشمارید.

به دفعاتی که آنها دچار وقفه و گیر می شوند و کلماتی را تکرار می کنند توجه کنید.در نهایت متوجه خواهید شد که :

 

1-   همه افراد به خصوص کودکان از الگوی صحبت کردن متفاوتی برخوردارند.

2- بسیاری از ناروانی گویایی آن ها طبیعی است.صبر و تحمل بیشتری در برابر ناروانی گویایی کودک داشته باشید.

از گیر و و قفه های کودک ناراحت نشوید و او را محکوم به تند و سریع حرف زدن نکنید . با آرامش کامل به آنچه کودک می گوید گوش دهید نه به اینکه چگونه می گوید،بگذارید خودش حرفش را تمام کند،شما جمله او را کامل نکنید،هنگام صحبت کردن با او تماس چشمی داشته باشید ،کودک زمانی که خودش آغاز به صحبت می کند،راحت تر از زمانی است که از اوسوالی پرسیده می شود ،پس برای اینکه خود بخود سر صحبت را باز کند،با او در مورد فعالیتهایی که به آنها علاقه مند است صحبت کنید ودر فواصل چند لحظه سکوت کنید و در فواصل چند لحظه سکوت کنید تا اگر مطلبی دارد بیان کند،برای پاسخ دادن به سوال به کودک فشار نیاورید ، پس  از اینکه صحبتش تمام شد،با آرامش و با به کار بردن تعدادی از لغات خودش با او پاسخ دهید. بهترین شیوه که می توان به وسیله آن رابطه خود را با کودک نزدیک تر و غنی تر کرد ،این است که با صبر و حوصله و فرصت کافی به صحبت های او گوش کنید.از به کار بردن کلمه لکنت به جای ناروانی های کلامی بپرهیزید .از بر چسب زدن های ناروا اجتناب کنید.

در این بیماری سلیس و روان بودن تکلم از بین رفته است.شخص فکر می کند روی گفتار خود تسلط و کنترل لازم راندارد ودرنتیجه دچار واکنش های رفتاری وعاطفی می گردد.ممکن است صداهابلوک شوند وکودک بخواهد حرف بزندولی صدایی از گلویش خارج نشود ودرنتیجه سکوت و یا نقطه ای درکلام رخ دهد ممکن است تکلم بامکث های طولانی تکرار یک حرف (مثل گ،گ،گل)یایک سیلاب (مثل وی ،وی ،ویدیو)باطولانی شدن کش آمدن یک حرف (مثل م،م، م،مریض)خود رانشان دهد،ممکن است تلاش های رفتاری زیادی رادرزمان تکلم ببینیم مثل پلک زدن،تکان دادن دستهاوسر،اداهای خاص روی صورت.....

گرچه گاهی کودکان طبیعی نیز دچار عدم روانی گفتار می شوندولی این ناروانی کلام گذراست.ودرواحدهای بزرگتر زبانی رخ می دهد ،مثلادر سطح کلمه ،عبارت ویاجمله.

این بیماری معمولابین سن7-2 سالگی شروع می شود که اوج آن4-3 سالگی است.شیوع آن یک درصدمی باشداین اختلال معمولا در دوره نوجوانی روبه بهبود می گذرد وشیوع آن کاهش می یابد،لکنت زبان درپسران شایع ترازدختران است .پسرانسه برابر دختران به بیماری مبتلا می شوند ،نسبت مرد به زن باافزایش سن افزایش می یابد که این نشان دهنده درجه بهبود ی بیشتر دردختران است.استرس و اضطراب علیرغم تصور عمومی ایجاد کننده این بیماری نیست ولی می تواند آن راتشدید کند،زمانی که این کودکان برای حرف زدن تحت فشار قرارمی گیرندیااسترس واضطرابی به آنها وارد می شوند،لکنت زبان آنها شدت می یابد،درنتیجه لکنت زبان بیماری است که شدت آن از یک موقعیت به موقعیت دیگر متفاوت است.کاهش استرس در زمان صحبت کردن به کاهش حملات لکنت زبان کمک می کند.امااستفاده از داروهای ضد اضطراب تاثیر اصلی در درمان ندارد.به نظر می رسد این بیماران به دو دسته تقسیم می شوند دریک دسته کودکانی قرار می گیرند که پیش آگهی بهتری دارند و قادرند تکنیک های غلبه براین مشکل رابیاموزند و آنها را استفاده کنند و درموارد دیگر،کودکانی هستند که مشکل آنها به درمان پاسخ کمتری می دهد ،گفتاردرمانی دراین کودکان هم به روان وسلیس صحبت کردن کمک می کند و هم کمک می کند تاکودک بااضطراب ،تنش واجتناب کمتری وارد مکالمه و گفتگو گردداز آنجا که لکنت زبان یک بعد قوی بیولوژیک و ارثی دارد،روان درمانی به تنهایی درمان موثری برای آن نیست،گرچه ممکن است به کاهش اضطراب تطابق بهتروافزایش اعتماد به نفس کودک کمک موثری نماید.گرچه علت لکنت زبان دقیقا مشخص نمی باشد،بنظرمی رسد مجموعه ای از عوامل مانند آسیب پذیری و استعدادبیولوژیک،تقاضاهاودرخواست های محیطی و مشخصات سرشتی و ذاتی فرد در ایجاد آن نقش داشته است.

منابع و مآخذ:

کتب:

- آموزش در دوران کودکی     برنارداسپادک - ترجمه محمد حسین نظری نژاد

- روانشناسی خواندن           الکساندر پولاچک – ترجمه دکتر مجدالدین کیوانی

- مشکلات یادگیری ورفتاری دانش آموزان- پل اج دورکین- ترجمه پرویز صالحی

- مقدمه ای بر روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی - دکتر غلامعلی افروز



تعداد بازدید از این مطلب: 1706
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست

در هر نفسی دو نعمت موجود است هر نفسي كه فرو ميرود ممد است و چون بر می‌آید مفرح ذات پس خدای را شکر کن، موقع دم و خدای را شکر کن به هنگام بازدم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود